بازگویی. ( حامص مرکب ) سخن گفته بازگفتن. ( آنندراج ). تکرار سخن کردن : سخن ار بدوست باشد، ببرم برون ز دنیا دل پر هزار حسرت به امید بازگویی.
نظیری نیشابوری ( از آنندراج ).
مترادف ها
repetition(اسم)
تجدید، تکرار، باز گویی، باز گو، اعاده، باز انجام
iteration(اسم)
گفتن، تکرار، باز گویی، باز گو
iterance(اسم)
تکرار، باز گویی
restatement(اسم)
باز گویی، بیان مجدد
فارسی به عربی
تکرار
پیشنهاد کاربران
ما در پارسی کارواژه یِ {واختَن} را به چَمِ {گفتن، صحبت کردن} داریم با بُنِ کنونیِ {واز}. ما در اوستایی پیشوندِ {بی} را به چَمِ {دو} داریم که برای آنکه با پیشوندِ {بی/اَبی} یکسان نشود، از ریختِ کهن تر این پیشوند یا همان {بَی} بهره می بریم. ( نکته ای که کاربرِ گِرامی /فرتاش/ فرمودند، از ایشان بسیار سپاسگزارم ) ... [مشاهده متن کامل]
با گِردِ هَم آمَدَنِ این دو، کارواژه یِ {بَیواختَن} به چَمِ {دوباره گفتن، باز گویی، تکرار} ساخته میشود. پَسگَشت: رویه یِ 1038 از نِبیگِ {فرهنگِ واژه یِ اوستا}. بِدرود!