بازگستردن. [ گ ُ ت َ دَ ] ( مص مرکب ) گستردن. پهن کردن : چو آمد بدان روزگار درازهمی گسترد چادر داد باز.فردوسی.بفرمان اویست گردان سپهروز و بازگسترده هرجای مهر.فردوسی.