بازگردانی


معنی انگلیسی:
restitution, restoration, return

فرهنگستان زبان و ادب

{salvage} [حمل ونقل دریایی] عملیات نجات کشتیِ در معرض خطر و تجهیزات و کالای آن در قبال دریافت پاداش

مترادف ها

repeal (اسم)
لغو، فسخ، الغاء، بازگردانی

restitution (اسم)
جبران، تلافی، غرامت، اعاده، بازگردانی، ارتجاع

repercussion (اسم)
پس زنی، برگشت، عکس العمل، دفع، واکنش، انعکاس، بازگردانی، دفع یا پیشگیری

rendition (اسم)
تفسیر، تسلیم، تحویل، ترجمه، بازگردانی

پیشنهاد کاربران

بپرس