بازپس گیری هرمز لشکرکشی ترکیبی انگلیس - ایران بود که منجر به باز پس گرفتن جزیره هرمز از اشغال امپراتوری پرتغال شد. نیروی انگلیس - ایران پس از محاصرهٔ ده هفته ای، این جزیره را به تصرف خود درآورد و بدین ترتیب باعث افتتاح بازرگانی میان ایران و انگلیس از طریق خلیج فارس شد.
... [مشاهده متن کامل]
اشغال هرمز به وسیلهٔ پرتغالی ها در سال ۱۵۰۷ رخ داد. در این زمان بود که آلفونسو دو آلبوکرک در زمان پادشاهی شاه اسماعیل یکم به این جزیره حمله کرد و آن جا قلعه هرمز را ساخت. با این کار، کنترل کامل بزرگانی میان هند و اروپا از طریق خلیج فارس به پرتغالی ها داده شد. به گفتهٔ استفان نیل، اشغال هرمز به طور کامل موازنهٔ قدرت و تجارت را تغییر داد. بیش از یک سدهٔ بعد، در سال ۱۶۲۲ امام قلی خان با کمک کمپانی هند شرقی بریتانیا آن را بازپس گرفت. در این عملیات از کشتی های بریتانیا و توپخانه آن ها نیز استفاده شد. ناخدا بلایت فرمانده قوای بریتانیایی بود و طی این نبرد، ویلیام بافین و دو سرباز انگلیسی کشته شدند. به همین مناسبت سالروز اخراج پرتغالی ها، ۱۰ اردیبهشت در تقویم ایران، به عنوان روز ملی خلیج فارس نام گذاری شده است.
در اکتبر ۱۵۰۷ میلادی ( مهرماه ۸۸۶ شمسی ) ، آفونسو دو آلبوکرک پرتقالی پس از فتح جزیره هرمز با فرستادگان شاه اسماعیل در جزیره هرمز ملاقات کرد. شاه از اینکه پرتقالیها جزیره او را اشغال کرده اند ناراحت نبود! بلکه بیشتر نگران از دست دادن خراج هرمز بود. او پرتغالی ها را متحد اروپایی خود در نبرد با عثمانی ها و مملوکها می دانست. پرتقالیها به همین ترتیب قشم و سپس در ۱۵۱۴ میلادی بندر عباس را نیز بدون هیچ مقاومتی از طرف اسماعیل اشغال کردند.
این سیاست شاه اسماعیل یکم باعث شد پرتغالی ها در آن نواحی قدرت گرفته و با اشغال مسقط ( عمان امروزی ) در ۱۵۰۷ میلادی کاملاً بر منطقه مسلط شوند. شاهان دیگر صفوی قادر نشدند آنان را بیرون کنند در حالی که پرتغالیها با حکام ایرانی به شکلی تحقیرآمیز رفتار می کردند. سرانجام در سال ۱۶۲۱ میلادی ( ۱۰۰۰ خورشیدی ) در زمان شاه عباس اول برابر با عهدنامه ای که بین بریتانیا و ایران، قرار شد تا ایران با کمک کمپانی هند شرقی به شیوه ای متحد بر ضد پرتقالی های وارد عمل شود.
در سال ۱۰۱۱ قمری ( ۱۶۰۲میلادی ) رکن الدین مسعود حاکم بحرین که در قلمرو حکومت پرتغالی هرمز بود علم استقلال برافراشت و از امامقلی خان پسر الله وردیخان حاکم فارس کمک طلبید امامقلی خان هم از موقعیت استفاده کرد و نیرویی به یاری او فرستاد و مجمع الجزایر بحرین را متصرف گردید. حاکم پرتغالی جزیره هرمز چند فروند کشتی به بحرین فرستاد و مدتی آتش جنگ در دریا و خشکی بین سربازان ایرانی و پرتغالی روشن بود ولی پرتغالی ها نتوانستند کاری از پیش ببرند و به هرمز مراجعت کردند. بازگشت بحرین به دامان کشور مقدمه ای شد تا دربار شاه عباس به فکر تصرف دیگر نواحی اشغالی بیفتد. این فتح تقریباً آسان که با درایت حاکم فارس صورت گرفته بود، سلطه پرتغالی ها را در مرکز خلیج فارس برچید اما آن را پایان نداد. در اوایل سال ۱۰۱۰ قمری ( ۱۶۰۱میلادی ) فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا که پرتغال را هم در تصرف خود داشت هیأتی دیگر را روانه ایران کرد. به دستور او نایب السلطنه هند پرتغال کشیش هایی با نام های ژرمینو داکروز و کریستوفولو دااسپریتوس سانتو و آنتونیو دو گوا را به ایران فرستاد. ریاست این هیئت به عهده آنتونیو بود. وی و همراهانش در ۱۰ فوریه ۱۶۰۲ به راه افتادند و در ربیع الاول سال ۱۰۱۱ اوت ۱۶۰۲ در مشهد به حضور شاه عباس رسیدند. این هیئت سیاسی علاوه بر تبلیغ مسیحیت دو منظور دیگر نیز داشت. یکی آن که بنیان منافع پرتغال را در ایران که بر اثر فتح بحرین سستی و کاستی یافته بود نیرو و استحکام بخشد و دیگر آن که شاه عباس را از عقد قرارداد بازرگانی با انگلیس بازدارد. با این حال حوادثی پیش آمد که هیئت سیاسی ـ مذهبی جدید چندان هم در انجام مأموریت خود ناکام نماند. به این معنی که چون خبر تصرف بحرین و محاصره گمبرون و تهدید قلمرو هرمز به وسیله سپاهیان ایران به نایب السلطنه هند رسید، وی ۵ ناو جنگی همراه «دم جورج دوکاستلو برانکو» برای دفاع از هرمز فرستاد، ولی به فرمانده ناوگان دستور داد که تا حد امکان کارها را به صلح بگذراند و جنگ را آغاز نکند. شاه عباس پس از وقوف بر این مراتب چون سخت درگیر جنگ با عثمانی بود مصلحت را در مماشات با پرتغالی ها دید و به حاکم شیراز دستور داد که از محاصره گمبرون و قلمرو امیر هرمز دست بردارد و قوای نظامی خود را به شیراز برگرداند و اراضی گرفته شده از امیر هرمز را باز پس دهد به شرط آن که ناوگان پرتغال به بحرین نزدیک نشود و بحرین در تصرف ایران بماند. فرمانده ناوگان پرتغال نیز چون دستور صلح و مسالمت داشت، به این حد رضایت داد و بحرین در تعلق دولت ایران باقی ماند و سفرای دولت پرتغال و دربار پاپ هم اجازه مراجعت یافتند. پس از این گسیل هیئت های دیپلماتیک ـ مذهبی باز هم از طرف پادشاه اسپانیا افرادی برای بازداشتن شاه ایران از تصرف هرمز راهی ایران شدند که معروف ترین آنها لوئیس پره یرا دولاسردا است که در سال ۱۰۱۳ قمری خود را به ایران و ارمنستان رساند که شاه عباس در آنجا مشغول جنگ با سپاه عثمانی بود. لاسردا مأمور بود تا قرارداد صلحی با شاه ایران امضا کند و از این طریق هرمز و دیگر سرزمین های متصرفی را برای کشور متبوع خود نگه دارد. فیلیپ در تمام سفارش هایی که به ایران می فرستاد با این وعده که حاضر است با شاه ایران ضد ترکان عثمانی متحد شود، اوضاع را به بطالت می گذراند و این بالاخره شاه عباس را به خشم آورد و تصمیم نهایی را برای تصرف خاک اشغالی گرفت. شاه عباس به الله وردی خان حاکم فارس دستور داد گمبرون را از تصرف پرتغالی ها خارج سازد و الله وردی خان نیز فرزندش امامقلی خان را در رأس سپاهی مأمور این کار کرد. در سال ۱۰۲۲ قمری ( ۱۶۱۳میلادی ) شهر و قلعه گمبرون به دست ایرانیان افتاد و قلعه پرتغالی ویران گردید. این بندر کوچک بعدها ترقی بسیار کرد و به بندر عباس موسوم شد و مرکز تجارتخانه های انگلیسی و هلندی گردید. آخرین سفیر اسپانیا در سال ۱۰۲۷ قمری در اصفهان شاه ایران را ملاقات نمود اما چون حرف های تکراری داشت؛ شاه عباس دستورات لازم را به امام قلی خان حاکم فارس برای رفع فتنه پرتغالی ها صادر کرد. شاه برای سرکوبی پرتغالی ها دست دوستی به سوی رقیب آن ها یعنی انگلیسی ها دراز کرد و خواستار مشارکت نیروی دریایی کمپانی هندشرقی انگلیس در جنگ با پرتغال و اسپانیا شد. اتحاد ایران و انگلیس برضد پرتغالی ها بتدریج صورت گرفت و مذاکرات به کندی پیش رفت. امری که باعث تسریع در کار شد این بود که ۴ کشتی انگلیسی دو کشتی پرتغالی را در دریا به اسارت گرفتند و به جاسک بردند. روی فریر فرمانده پرتغالی با نیروی مجهزی به جاسک حمله برد و بین کشتی های پرتغالی و انگلیسی رسماً جنگ درگرفت. در این جنگ که نخستین برخورد رسمی کشتی های دو کشور بود پرتغالی ها به سختی شکست خوردند و حیثیت سیاسی و نظامی پرتغال در انظار ایرانیان و دیگر ساکنان سواحل خلیج فارس کاستی گرفت و دولت ایران با آرزوی برانداختن تسلط پرتغالیان در خلیج فارس با عمال کمپانی هند شرقی به منظور برکنار کردن حریف از صحنه سیاست و تجارت دست در دست هم نهادند و بعد از یک سال مذاکره در سال ۱۰۳۱ قمری ( ۱۶۲۲میلادی ) طرفین بر اصول اتحاد در جنگ با دشمن مشترک همداستان شدند و در میناب قراردادی در این زمینه امضا کردند. بر اساس این قرارداد ارتش ایران و متحدان انگلیسی موفق به تصرف قشم شدند. بعد از تصرف قشم، نوبت به تصرف جزیره هرمز رسید.
... [مشاهده متن کامل]
اشغال هرمز به وسیلهٔ پرتغالی ها در سال ۱۵۰۷ رخ داد. در این زمان بود که آلفونسو دو آلبوکرک در زمان پادشاهی شاه اسماعیل یکم به این جزیره حمله کرد و آن جا قلعه هرمز را ساخت. با این کار، کنترل کامل بزرگانی میان هند و اروپا از طریق خلیج فارس به پرتغالی ها داده شد. به گفتهٔ استفان نیل، اشغال هرمز به طور کامل موازنهٔ قدرت و تجارت را تغییر داد. بیش از یک سدهٔ بعد، در سال ۱۶۲۲ امام قلی خان با کمک کمپانی هند شرقی بریتانیا آن را بازپس گرفت. در این عملیات از کشتی های بریتانیا و توپخانه آن ها نیز استفاده شد. ناخدا بلایت فرمانده قوای بریتانیایی بود و طی این نبرد، ویلیام بافین و دو سرباز انگلیسی کشته شدند. به همین مناسبت سالروز اخراج پرتغالی ها، ۱۰ اردیبهشت در تقویم ایران، به عنوان روز ملی خلیج فارس نام گذاری شده است.
در اکتبر ۱۵۰۷ میلادی ( مهرماه ۸۸۶ شمسی ) ، آفونسو دو آلبوکرک پرتقالی پس از فتح جزیره هرمز با فرستادگان شاه اسماعیل در جزیره هرمز ملاقات کرد. شاه از اینکه پرتقالیها جزیره او را اشغال کرده اند ناراحت نبود! بلکه بیشتر نگران از دست دادن خراج هرمز بود. او پرتغالی ها را متحد اروپایی خود در نبرد با عثمانی ها و مملوکها می دانست. پرتقالیها به همین ترتیب قشم و سپس در ۱۵۱۴ میلادی بندر عباس را نیز بدون هیچ مقاومتی از طرف اسماعیل اشغال کردند.
این سیاست شاه اسماعیل یکم باعث شد پرتغالی ها در آن نواحی قدرت گرفته و با اشغال مسقط ( عمان امروزی ) در ۱۵۰۷ میلادی کاملاً بر منطقه مسلط شوند. شاهان دیگر صفوی قادر نشدند آنان را بیرون کنند در حالی که پرتغالیها با حکام ایرانی به شکلی تحقیرآمیز رفتار می کردند. سرانجام در سال ۱۶۲۱ میلادی ( ۱۰۰۰ خورشیدی ) در زمان شاه عباس اول برابر با عهدنامه ای که بین بریتانیا و ایران، قرار شد تا ایران با کمک کمپانی هند شرقی به شیوه ای متحد بر ضد پرتقالی های وارد عمل شود.
در سال ۱۰۱۱ قمری ( ۱۶۰۲میلادی ) رکن الدین مسعود حاکم بحرین که در قلمرو حکومت پرتغالی هرمز بود علم استقلال برافراشت و از امامقلی خان پسر الله وردیخان حاکم فارس کمک طلبید امامقلی خان هم از موقعیت استفاده کرد و نیرویی به یاری او فرستاد و مجمع الجزایر بحرین را متصرف گردید. حاکم پرتغالی جزیره هرمز چند فروند کشتی به بحرین فرستاد و مدتی آتش جنگ در دریا و خشکی بین سربازان ایرانی و پرتغالی روشن بود ولی پرتغالی ها نتوانستند کاری از پیش ببرند و به هرمز مراجعت کردند. بازگشت بحرین به دامان کشور مقدمه ای شد تا دربار شاه عباس به فکر تصرف دیگر نواحی اشغالی بیفتد. این فتح تقریباً آسان که با درایت حاکم فارس صورت گرفته بود، سلطه پرتغالی ها را در مرکز خلیج فارس برچید اما آن را پایان نداد. در اوایل سال ۱۰۱۰ قمری ( ۱۶۰۱میلادی ) فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا که پرتغال را هم در تصرف خود داشت هیأتی دیگر را روانه ایران کرد. به دستور او نایب السلطنه هند پرتغال کشیش هایی با نام های ژرمینو داکروز و کریستوفولو دااسپریتوس سانتو و آنتونیو دو گوا را به ایران فرستاد. ریاست این هیئت به عهده آنتونیو بود. وی و همراهانش در ۱۰ فوریه ۱۶۰۲ به راه افتادند و در ربیع الاول سال ۱۰۱۱ اوت ۱۶۰۲ در مشهد به حضور شاه عباس رسیدند. این هیئت سیاسی علاوه بر تبلیغ مسیحیت دو منظور دیگر نیز داشت. یکی آن که بنیان منافع پرتغال را در ایران که بر اثر فتح بحرین سستی و کاستی یافته بود نیرو و استحکام بخشد و دیگر آن که شاه عباس را از عقد قرارداد بازرگانی با انگلیس بازدارد. با این حال حوادثی پیش آمد که هیئت سیاسی ـ مذهبی جدید چندان هم در انجام مأموریت خود ناکام نماند. به این معنی که چون خبر تصرف بحرین و محاصره گمبرون و تهدید قلمرو هرمز به وسیله سپاهیان ایران به نایب السلطنه هند رسید، وی ۵ ناو جنگی همراه «دم جورج دوکاستلو برانکو» برای دفاع از هرمز فرستاد، ولی به فرمانده ناوگان دستور داد که تا حد امکان کارها را به صلح بگذراند و جنگ را آغاز نکند. شاه عباس پس از وقوف بر این مراتب چون سخت درگیر جنگ با عثمانی بود مصلحت را در مماشات با پرتغالی ها دید و به حاکم شیراز دستور داد که از محاصره گمبرون و قلمرو امیر هرمز دست بردارد و قوای نظامی خود را به شیراز برگرداند و اراضی گرفته شده از امیر هرمز را باز پس دهد به شرط آن که ناوگان پرتغال به بحرین نزدیک نشود و بحرین در تصرف ایران بماند. فرمانده ناوگان پرتغال نیز چون دستور صلح و مسالمت داشت، به این حد رضایت داد و بحرین در تعلق دولت ایران باقی ماند و سفرای دولت پرتغال و دربار پاپ هم اجازه مراجعت یافتند. پس از این گسیل هیئت های دیپلماتیک ـ مذهبی باز هم از طرف پادشاه اسپانیا افرادی برای بازداشتن شاه ایران از تصرف هرمز راهی ایران شدند که معروف ترین آنها لوئیس پره یرا دولاسردا است که در سال ۱۰۱۳ قمری خود را به ایران و ارمنستان رساند که شاه عباس در آنجا مشغول جنگ با سپاه عثمانی بود. لاسردا مأمور بود تا قرارداد صلحی با شاه ایران امضا کند و از این طریق هرمز و دیگر سرزمین های متصرفی را برای کشور متبوع خود نگه دارد. فیلیپ در تمام سفارش هایی که به ایران می فرستاد با این وعده که حاضر است با شاه ایران ضد ترکان عثمانی متحد شود، اوضاع را به بطالت می گذراند و این بالاخره شاه عباس را به خشم آورد و تصمیم نهایی را برای تصرف خاک اشغالی گرفت. شاه عباس به الله وردی خان حاکم فارس دستور داد گمبرون را از تصرف پرتغالی ها خارج سازد و الله وردی خان نیز فرزندش امامقلی خان را در رأس سپاهی مأمور این کار کرد. در سال ۱۰۲۲ قمری ( ۱۶۱۳میلادی ) شهر و قلعه گمبرون به دست ایرانیان افتاد و قلعه پرتغالی ویران گردید. این بندر کوچک بعدها ترقی بسیار کرد و به بندر عباس موسوم شد و مرکز تجارتخانه های انگلیسی و هلندی گردید. آخرین سفیر اسپانیا در سال ۱۰۲۷ قمری در اصفهان شاه ایران را ملاقات نمود اما چون حرف های تکراری داشت؛ شاه عباس دستورات لازم را به امام قلی خان حاکم فارس برای رفع فتنه پرتغالی ها صادر کرد. شاه برای سرکوبی پرتغالی ها دست دوستی به سوی رقیب آن ها یعنی انگلیسی ها دراز کرد و خواستار مشارکت نیروی دریایی کمپانی هندشرقی انگلیس در جنگ با پرتغال و اسپانیا شد. اتحاد ایران و انگلیس برضد پرتغالی ها بتدریج صورت گرفت و مذاکرات به کندی پیش رفت. امری که باعث تسریع در کار شد این بود که ۴ کشتی انگلیسی دو کشتی پرتغالی را در دریا به اسارت گرفتند و به جاسک بردند. روی فریر فرمانده پرتغالی با نیروی مجهزی به جاسک حمله برد و بین کشتی های پرتغالی و انگلیسی رسماً جنگ درگرفت. در این جنگ که نخستین برخورد رسمی کشتی های دو کشور بود پرتغالی ها به سختی شکست خوردند و حیثیت سیاسی و نظامی پرتغال در انظار ایرانیان و دیگر ساکنان سواحل خلیج فارس کاستی گرفت و دولت ایران با آرزوی برانداختن تسلط پرتغالیان در خلیج فارس با عمال کمپانی هند شرقی به منظور برکنار کردن حریف از صحنه سیاست و تجارت دست در دست هم نهادند و بعد از یک سال مذاکره در سال ۱۰۳۱ قمری ( ۱۶۲۲میلادی ) طرفین بر اصول اتحاد در جنگ با دشمن مشترک همداستان شدند و در میناب قراردادی در این زمینه امضا کردند. بر اساس این قرارداد ارتش ایران و متحدان انگلیسی موفق به تصرف قشم شدند. بعد از تصرف قشم، نوبت به تصرف جزیره هرمز رسید.