بازپس ایستادن

لغت نامه دهخدا

بازپس ایستادن. [ پ َ دَ ]( مص مرکب ) باز پس استادن. عقب ماندن. بدنبال ماندن.سپس ماندن. تخلف. ( ترجمان القرآن ) ( منتهی الارب ). اِذمام. ( تاج المصادر بیهقی ) : پس بیژن از پدرو ملک بازپس استاد و آنجا بماند. ( تاریخ قم ص 80 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس