بازپس افکندن. [ پ َ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تأخیر. به عقب انداختن. بدنبال افکندن. نَسی ٔ. ( ترجمان القرآن ). ارجاء. بازپس انداختن : و گفت آدمی [ که ] توبه و طاعت بازپس می افکند راست بدان ماند که شکار میکند تا منفعت آن دیگری را رسد. ( تذکرةالاولیاء عطار ).