بازونطیا

لغت نامه دهخدا

بازونطیا. ( اِخ )بیزانطیه. معرب بیزانس : فانه ملک برومیه ثم انتقل الی بازونطیا. ( حمزه اصفهانی ص 50 ). قسطنطین المظفربن هلانی... اول پادشاهی رومیه کرد، پس [ به ] بازونطیا آمد و آن را دیوار کشید. ( مجمل التواریخ و القصص ص 134 ). و رجوع به بیزانطیه و بیزانس شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس