بازواری

لغت نامه دهخدا

بازواری. ( ص نسبی ) پازواری. که اهل پازوار مازندران باشد. رجوع به بازواری ( اِخ ) و پازواری شود.

بازواری. ( اِخ ) پازواری. رجوع به امیرپازواری شود.

بازواری. ( ص نسبی ) پازواری. سادات بازواری ،طایفه ای از سادات مازندران هستند، پس از آنکه سید زین العابدین بن سید کمال الدین از سادات مازندران در سال 872 هَ. ق. به حکومت ساری رسید، این طایفه با او مخالفت کردند و در نتیجه جنگهایی که بین سرداران اوو سادات بازواری روی داد، سید زین العابدین پیروز شد. ( رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 353 - 354 شود ).

پیشنهاد کاربران

بپرس