بازن
لغت نامه دهخدا
بازن. [ زَ ] ( ص ، اِ ) دیوث را گویند. ( آنندراج ). قرمساق. کسی که دارای زن فاحشه بود. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به پازن و پاژن شود.
بازن. [ زَ ] ( اِخ ) آبزنی نزدیک صفاکه آب چشمه ای در آن آید. ( منتهی الارب ). در تاج العروس بصورت بازان ذکر شده است و گوید که نباید این کلمه معرب آبزن باشد، زیرا این محل در صفا بصورت حوض نیست بلکه ناحیه پستی است پلکان مانند که وسیله دسترسی به آب است و آن را شخصی موسوم به بازان ساخته است وبهمین علت بدین نام موسوم شده است. ( تاج العروس ).
بازن. [زِ ] ( اِخ ) فرانسوا- آشیی . از سرداران کشور فرانسه که در سال 1811 م. در ورسای متولد شد و در 1831 بخدمتهای نظامی وارد گردید. در الجزائر خدمتهای نمایان کرد. و در کریمه به اخذ نشان موفق گشت. در ایامی که فرانسه بکمک ایتالیا با اتریش میجنگید، بازن نیز درین جنگها شرکت داشت و در همان جنگ مجروح گردید. در سال 1862 بسمت فرماندهی فوجی از افواج فرانسه مأمور مکزیک گردید و در آنجا بفرماندهی کل سپاه ارتقاء یافت و در همانجا ازدواج کرد. در 1867 بفرانسه بازخوانده شد. در جنگ بین فرانسه و آلمان ( 1870 م. ) بمقام فرماندهی سپاه رسید و بعلت محصور شدن در قلعه ای و ضمناً دریافت خبر شکست ناپلئون سوم در سدان بازن نیز روحیه خود را باخته تسلیم گردید. بعد از عقد پیمان صلح ، بازن آزاد شد و در خارج از فرانسه میزیست. در این ایام بر اثر اعلام جرمی که علیه او شد و او را به خیانت متهم نمودند، اموال او مصادره گردید و او مجبور به بازگشت بپاریس شد. در پاریس تحت تعقیب قرار گرفت وپس از محاکمات مفصل محکوم به اعدام گردید. بازن تقاضای تخفیف مجازات خود را توسط مارشال ماک ماهون بدیوان حرب فرستاد و بالنتیجه فرمان اعدام او به بیست سال زندانی تخفیف یافت. در سال 1874 م. بازن را به جزیره سنت مارگریت تبعید نمودند. او از آنجا به ایتالیا و بعد بسویس و سپس انگلستان و پرتقال و اسپانیا رفت و در 1887 م. درگذشت.
بازن. [ زَ ] ( اِخ ) ( رن ) یکی از رمان نویسان فرانسوی که در سال 1853 م. در آنژر متولد شد و در 1932 درگذشت. از کتابهای اوست : «زمین که میمیرد» .
فرهنگ فارسی
از سرداران فرانسه
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید