بازق
لغت نامه دهخدا
بازق. [ ] ( اِخ ) نام محلی که شاؤل قبل از آنکه به یابیش جلعاد هجوم آور شود، عساکر خود را در آنجا جمع کرد. رجوع به کتاب اول سموئیل 11 : 8 و 9 شود. بعضی گمان برده اند که نزدیکی موزه و اسم حالیه اش ابزق میباشد و دور نیست که همان برقی باشد که در نزدیکی قدس شریف واقع است. ( از قاموس کتاب مقدس ص 159 ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید