بازرنگان

لغت نامه دهخدا

بازرنگان. [ رَ ] ( اِخ ) نام سلسله ای از سلاطین محلی پارس در اواخر زمان حکومت اشکانیان و اوایل پیدایش ساسانیان. رجوع به بازرنگی شود.

فرهنگ فارسی

سلسله ای از پارس

پیشنهاد کاربران

تیره بازرنگی لر از ایل لر زنگنه بختیاری
زنگنه پسر شاوران پسر شاهپور ساسانی
محل تولد شهر لر نشین شوشتر
ایل لر زنگنه شامل دو شاخه
طایفه زنگنه
طایفه کرزنگنه
ساکن مناطق لر نشین
...
[مشاهده متن کامل]

ایذه. مسجدسلیمان. سیاه منصور . شوشتر. شوش. باغملک. لردگان. اردکان . اقلید. اصفهان. بوشهر

زرنگ. . . یعنی زیرک. زبل. باهوش. فرز وچابک. بازرنگون یعنی همراه زرنگان همراه چابکان. جایگاه زرنگان. مکان زرنگان وچابکان وفرزان .
نام قبیله ای است بازرنگ. . .
قبیله ی زرنگان. قبیله چابکان. قبیله ی فرزان. قبیله باهوش وزیرکان. . .

بپرس