بازدید

/bAzdid/

مترادف بازدید: دیدار، دیدار مجدد، ملاقات، ویزیت، کنترل، معاینه، بررسی، سرکشی

معنی انگلیسی:
return-visit, repaying a visit, survey, audit, control, overhaul, visitation

لغت نامه دهخدا

بازدید. ( مص مرکب مرخم ) برآورد ( حاصل مزرعه و درآمد و امثال آن ). تقویم. تخمین. حدس قسمت بنایی. حزر. تقویم حاصلی ندرویده و ناچیده : ودر حین بازدید محال ، معتمدی از دیوان اعلی تعیین میشود که در حضور او عمل و سایر مأمورین بازدید نمایند. ( تذکرةالملوک ص 46 ). و بعد از آنکه نسخه بازدید برقم وزیر دیوان اعلی رسید... ( تذکرةالملوک ص 51 ).
- دائره بازدید ؛ دائره رسیدگی به حسابها.
- دید و بازدید.
- مأمورین بازدید ؛ تقویم کنندگان : به اتفاق عمال و مأمورین بازدید روانه محال میگردد. ( تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 51 ).
|| مراجعه. دیگربار دیدن. رفتن بدیدار آن که از تو دیدن کرده است. مقابل دیدار کردن. || از نو رسیدگی کردن بحساب. کنترل . || معاینه ( طبیب ).

فرهنگ فارسی

دیدار کردن، دیدار دوباره، به دیدن کسی، رفتن که قبلا به ملاقات آمده و رسیدگی به کار
( مصدر ) ۱ - دیدار مجدد دوباره دیدن . ۲ - ملاقات شخصی از دیگری که وی قبلا بملاقات آمده باشد . ۳ - روئ یت مکانی و ناحیهای . ۴- رسیدگی بامری .

فرهنگ معین

(مص مر. ) دیدار کردن ، دیدن .

فرهنگ عمید

۱. دیدار کردن.
۲. دیدار دوباره.
۳. به دیدن کسی رفتن که قبلاً به ملاقات آمده.
۴. رسیدگی به کاری.

فرهنگستان زبان و ادب

{visit} [گردشگری و جهانگردی] دیدار از مکان یا شیء با قصد معین

واژه نامه بختیاریکا

وا نیر؛ وا دید

دانشنامه عمومی

بازدید ( انگلیسی: Hits ) فیلمی در ژانر کمدی - درام به کارگردانی دیوید کراس است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به مت والش اشاره کرد.
عکس بازدید

بازدید (فیلم). بازدید ( لهستانی: Rewizyta ) یک فیلم درام لهستانی به کارگردانی کشیشتف زانوسی است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد.
مایا کوموروفسکا
یان نووینسکی
دانیل اولبریخسکی
زبیگنیف زاپاشیه ویچ
تادئوش برادتسکی
• ماوگوژاتا زایاژکوفسکا
عکس بازدید (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

وارسی

مترادف ها

visit (اسم)
بازدید، دیدار، عیادت

review (اسم)
خلاصه، رژه، عقیده، مرور، مجله، بازدید، نشریه، تجدید نظر

survey (اسم)
براورد، ممیزی، بررسی، بازدید، نقشه برداری، زمینه یابی، مطالعه مجمل، بردید

inspection (اسم)
بازرسی، معاینه، سرکشی، تفتیش، سان، بازدید

revision (اسم)
اصلاح، باز بینی، مرور، بازدید، چاپ تازه، چاپ اصلاح شده، تجدید نظر، رسیدگی ثانوی

فارسی به عربی

تفتیش , زیارة , مراجعة , مسح

پیشنهاد کاربران

بازدید کند: باعث می شود، عارض می شود ( در متن طب سنتی گنجینه بهارستان ( غیاثیه ) مانند: پنیر. . . درد سر بازدید کند و دیر گوارد: پنیر باعث سردرد می گردد و دیر هضم می شود ) .
وارسی
دیدار، دیدار مجدد، ملاقات، ویزیت، کنترل، معاینه، بررسی، سرکشی، ورانداز
Toured
HITS

بپرس