بازده
/bAzdeh/
مترادف بازده: ثمر، حاصل، محصول، نتیجه، راندمان، کارکرد، میزان تولید
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. مقدار محصولی که انسان یا ماشین در مدت معین تولید می کند، راندمان.
فرهنگستان زبان و ادب
جدول کلمات
مترادف ها
کفایت، سودمندی، بهره وری، بازده، کارایی، راندمان، تولید، میزان لیاقت، پرکاری، فعالیت مفید، عرضه
درامد، سود سهام، عایدی، بازده، عملکرد
تعویض، برگشت، انتقال، محصول، برگشتگی، بازده، تغییر و تبدیل، عملکرد، حجم معاملات، قطاب، عایدی فعالیت، واژگون شدگی
محصول، سودمندی، بازده، حاصل
محصول، بازده، تولید، برونداد
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
یه سوال دارم
کدام بک در مصرص برق ماشن لباس شویی صرفه جویی می کند؟
شستن با دور دمای پایین♡ خشک کن♡ پر بودن ماشین لباس شویی♡
کدام بک در مصرص برق ماشن لباس شویی صرفه جویی می کند؟
شستن با دور دمای پایین♡ خشک کن♡ پر بودن ماشین لباس شویی♡
از فعل بازدادن
صیغه امری: بازده
صیغه امری: بازده
ثمر، حاصل، محصول، نتیجه، راندمان، کارکرد، میزان تولید
راندمان