بازدرویدن. [ دَ رَ دَ ] ( مص مرکب ) درودن. درویدن. دوباره درو کردن. دیگر بار درویدن کشته را : کآرد دو سه تخم را به آغازچون کشته رسیدبدرود باز.نظامی.و رجوع به درویدن شود.