اگر از من تو بد نداری باز
نکنی بی نیاز روز نیاز.
ابوشکور.
من موسی را بکشم ، او را گوی خدای خویش را بخوان تا مرا ازاو بازدارد. ( ترجمه طبری بلعمی ). کافران آب همی خوردند و مسلمانان ایشان را بازداشتند و پیغمبر علیه السلام گفت بازمدارید. ( ترجمه طبری بلعمی ).سپه را ز راه بدی بازداشت
که با پاک یزدان به دل راز داشت.
فردوسی.
ای مسلمانان میلاوه که دارد بازابجز آن کس که بود سفله دل و غمازا.
ابوالعباس.
نهی رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و اصحابه و سلم عن لبس الشهرتین ؛ و بازداشت رسول صلی اﷲعلیه و آله و اصحابه و سلم امت را از پوشیدن جامه ای که سبب دو شهرت گردد. ( بخاری ).کسی کوشود زیر نخل بلند
همان سایه زو بازدارد گزند.
فردوسی.
چه بهتر کزو بازداریم چنگ گرفتن چه بهتر ز بهر درنگ.
فردوسی.
از چنین باده در چنین مجلس هیچ زاهد مرا ندارد باز.
فرخی.
هر چه خواهی کن با تن که تو سالار تنی لیک او را زپرستیدن شه بازمدار.
فرخی.
از روی او و روی همه اولیای اومکروه بازداری ای ذوالجلال بار.
منوچهری.
اکنون که آن شهنشه بر بنده کرد شفقت کوشی که رحمت شه از بنده بازداری ؟
منوچهری.
اگر امروز اجل رسیده است کس باز نتواند داشت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 181 ). شمشیر برکشدو هر کس که وی را بازدارد گردن بزند. ( تاریخ بیهقی ).از ایشان گنه پهلوان درگذاشت
سپه را ز تاراج و خون بازداشت.
اسدی ( گرشاسب نامه ).
یا کاری بیند از کسی که او را ناخوش آید و آنکس را از آن باز نتواند داشت. ( ذخیره خوارزمشاهی ). پس ادریس ایشان رابخدای تعالی می خواند. و از آتش پرستیدن بازمیداشت. ( قصص الانبیاء ص 30 ). و خاصیتش آنک [ خاصیت فیروزه ] چشم زدگی بازدارد. ( نوروزنامه ).بیشتر بخوانید ...