بازخیز


معنی انگلیسی:
resurgent

لغت نامه دهخدا

بازخیز. ( اِمص مرکب ) بازخاست. قیامت و روز عدالت. ( ناظم الاطباء ). || ( نف مرکب ) بازخیزنده. از نو بلندشونده :
سگان بیگانه را آواز خیزست
کجا باشد فتاده بازخیز است.
میرنظمی ( از شعوری ورق 164 ).

مترادف ها

resurgence (اسم)
تجدید فعالیت، تجدید حیات، بازخیز

پیشنهاد کاربران

بپرس