مردم نئی ای حیز به چه ماند رویت
چون بوزنه ای کو بکسی بازخماند.
طیان.
|| بازخمید؛ کسی بطعنه شخصی را باز نمود و بطعنه حکایت او کرد. ( فرهنگ سروری ). کسی که بعنوان طعنه صدارت کسی کند و بکنایه سخن شخصی را بازنماید گویند «باز خمید» یعنی بطعنه سخن او را گفت و صدارت او کرد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ارمغان آصفی ). || والوچانیدن کسی. رجوع به خمانیدن شود.