بازجای

لغت نامه دهخدا

بازجای. [ زْ / زِ ] ( اِمرکب ) حیز. مستقر. مأوی و مکان. ( آنندراج ). || جای مراجعت و بازگشت. ( ناظم الاطباء ). || بازپس. ( از بهار و غوامض سخن ) ( آنندراج ). واپس. من بعد. || باقی مانده. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

به سوی جایت
به سوی سپاهت
بازجای - به مانند: بازگو، بازپرس، بازدید و. . .
برگرد، بایست، فرارنکن!

بپرس