بازجای. [ زْ / زِ ] ( اِمرکب ) حیز. مستقر. مأوی و مکان. ( آنندراج ). || جای مراجعت و بازگشت. ( ناظم الاطباء ). || بازپس. ( از بهار و غوامض سخن ) ( آنندراج ). واپس. من بعد. || باقی مانده. ( ناظم الاطباء ).
به سوی جایتبه سوی سپاهتبازجای - به مانند: بازگو، بازپرس، بازدید و. . . برگرد، بایست، فرارنکن!+ عکس و لینک