بازتابنده

/bAztAbande/

معنی انگلیسی:
reflective, reflector

فرهنگستان زبان و ادب

[مهندسی نقشه برداری] ← بازتاب گر

مترادف ها

reflector (اسم)
بازتابنده، جسم منعکس کننده، جسم صیقلی، الت انعکاس

reflective (صفت)
فکری، صیقلی، بازتابنده، منعکس سازنده، بازتابی انعکاسی، وابسته به طرز تفکر

فارسی به عربی

عاکس

پیشنهاد کاربران

بپرس