بازاندیشی زبان فارسی: ده مقاله، نام کتابی دربارهٔ زبان فارسی است که آن را متفکر ایرانی، داریوش آشوری، نوشته است. مجموعهٔ مقاله های این کتاب، بین سال های ۱۳۵۵ تا ۱۳۷۵ خورشیدی، برای نشریه های مختلف نگاشته شده و برای نشر در این کتاب، مورد بازنگری قرار گرفته اند. ( صفحه ی۷ ) کتاب بازاندیشی زبان فارسی، بیش از همه به آسیب شناسی زبان فارسی و بررسی ریشه تاریخی این آسیب ها و عقب ماندگی ها می پردازد ، به مقایسهٔ تمدنِ ایرانی و تمدنِ مدرن و دگردیسی های زبان در اثرِ برخوردِ این دو تمدن با هم توجه می کند و ضمنِ بیانِ رابطهٔ بینِ زبانِ یک جامعه با فرهنگِ آن، می کوشد تا با بازاندیشی و برطرف کردنِ مشکل های زبانیِ این جامعه، راه حلِ برطرف شدنِ مشکل ها و معضل های جامعهٔ ایرانی را بیابد.
... [مشاهده متن کامل]
• دیباچه
• پیشگفتار
• پیرامونِ نثرِ فارسی و واژه سازی
• پسوندِ «ایسم» و مسئلهٔ برابریابی برای آن در فارسی
• نگاهی دیگر به دگردیسیِ زبانِ فارسی
• روحِ علمی و زبانِ علمی
• بازاندیشیِ زبانِ فارسی
• دگرگونی واژگانِ فارسی
• چند پیشنهاد دربارهٔ روشِ نگارش و خط فارسی
• زبانِ فارسی و کارکردهای تازهٔ آن
• علم و زبانِ علمی
• سرهم نویسی و جدانویسی
این کتاب، نخستین بار در سال ۱۳۷۲ با نامِ «بازاندیشیِ زبانِ فارسی: نه مقاله» انتشار یافت. این مجموعه، شاملِ سخنرانی ها و مقاله هایی می شد که داریوش آشوری آن ها را در طیِ دو دهه ارائه کرده و در مجله ها و نشریه های مختلف چون نگین، رودکی، نشرِ دانش، نقدِ آگاه و کلک به چاپ رسانده بود. در سال ۱۳۷۵، با اضافه شدنِ مقالهٔ جدیدی به این کتاب، نامِ فرعیِ آن به ده مقاله تغییر یافت. نامِ این مقاله، «سرهم نویسی و جدانویسی» بود و پیش تر، در همان سال، در مجلهٔ نگاه، نشر یافته بود. در بینِ مقاله های این مجموعه، عنوانِ یکی از مقاله ها نیز موردِ ویرایش قرار گرفته است. مقالهٔ «پیرامونِ نثرِ فارسی و واژه سازی» — که قدیمی ترین مقالهٔ این کتاب نیز می باشد — با نامِ اصلیِ «فارسیِ دری و فارسیِ دری وری» در سال ۱۳۵۵ در مجلهٔ نگین ارائه گردیده بود. ( ص. ۷ )
آشوری در این کتاب، دو هدف را دنبال می کند. نخست می کوشد که مشکل های فعلیِ زبانِ فارسی را ریشه یابی کند و دوم آن که این مشکل ها را چاره جویی کند. ( ص. ۱۱ ) در بخشِ نخست، آشوری با بررسیِ میزانِ آمیختگیِ واژه های عربی با واژه های فارسی، در اثرهای نثر فارسی، نشان می دهد که این میزان، به شکلِ عجیبی از پایانِ سدهٔ ششم و با کاهشِ نفوذِ سیاسیِ عربان در ایران، رو به افزایش می نهد. ( ص. ۲۰ نیز ص. ۱۰۲ ) ویران گرانِ زبانِ فارسی - کسانی که واژه ها و عبارت های سنگین و درشتِ عربی را به زبانِ فارسی آوردند. - پیش از همه و بیش از همه منشی های درباری بوده اند که واژه ها نزدشان به جایِ آن که حاملِ معانی و بیان باشد، هم چون ابزاری برای نشان دادنِ «فضل» و «دانش» بوده است. ( ص. ۲۰ ) بنابراین گناهِ آمیختگی واژگان عربی با فارسی، آن گونه که آشوری می گوید:

... [مشاهده متن کامل]
• دیباچه
• پیشگفتار
• پیرامونِ نثرِ فارسی و واژه سازی
• پسوندِ «ایسم» و مسئلهٔ برابریابی برای آن در فارسی
• نگاهی دیگر به دگردیسیِ زبانِ فارسی
• روحِ علمی و زبانِ علمی
• بازاندیشیِ زبانِ فارسی
• دگرگونی واژگانِ فارسی
• چند پیشنهاد دربارهٔ روشِ نگارش و خط فارسی
• زبانِ فارسی و کارکردهای تازهٔ آن
• علم و زبانِ علمی
• سرهم نویسی و جدانویسی
این کتاب، نخستین بار در سال ۱۳۷۲ با نامِ «بازاندیشیِ زبانِ فارسی: نه مقاله» انتشار یافت. این مجموعه، شاملِ سخنرانی ها و مقاله هایی می شد که داریوش آشوری آن ها را در طیِ دو دهه ارائه کرده و در مجله ها و نشریه های مختلف چون نگین، رودکی، نشرِ دانش، نقدِ آگاه و کلک به چاپ رسانده بود. در سال ۱۳۷۵، با اضافه شدنِ مقالهٔ جدیدی به این کتاب، نامِ فرعیِ آن به ده مقاله تغییر یافت. نامِ این مقاله، «سرهم نویسی و جدانویسی» بود و پیش تر، در همان سال، در مجلهٔ نگاه، نشر یافته بود. در بینِ مقاله های این مجموعه، عنوانِ یکی از مقاله ها نیز موردِ ویرایش قرار گرفته است. مقالهٔ «پیرامونِ نثرِ فارسی و واژه سازی» — که قدیمی ترین مقالهٔ این کتاب نیز می باشد — با نامِ اصلیِ «فارسیِ دری و فارسیِ دری وری» در سال ۱۳۵۵ در مجلهٔ نگین ارائه گردیده بود. ( ص. ۷ )
آشوری در این کتاب، دو هدف را دنبال می کند. نخست می کوشد که مشکل های فعلیِ زبانِ فارسی را ریشه یابی کند و دوم آن که این مشکل ها را چاره جویی کند. ( ص. ۱۱ ) در بخشِ نخست، آشوری با بررسیِ میزانِ آمیختگیِ واژه های عربی با واژه های فارسی، در اثرهای نثر فارسی، نشان می دهد که این میزان، به شکلِ عجیبی از پایانِ سدهٔ ششم و با کاهشِ نفوذِ سیاسیِ عربان در ایران، رو به افزایش می نهد. ( ص. ۲۰ نیز ص. ۱۰۲ ) ویران گرانِ زبانِ فارسی - کسانی که واژه ها و عبارت های سنگین و درشتِ عربی را به زبانِ فارسی آوردند. - پیش از همه و بیش از همه منشی های درباری بوده اند که واژه ها نزدشان به جایِ آن که حاملِ معانی و بیان باشد، هم چون ابزاری برای نشان دادنِ «فضل» و «دانش» بوده است. ( ص. ۲۰ ) بنابراین گناهِ آمیختگی واژگان عربی با فارسی، آن گونه که آشوری می گوید:
