بازآفرین [باز آفرین] ( صفت )
۱. آن که دوباره زندگی، نیرو یا طراوتی را به چیزی می بخشد؛ احیاگر.
۲. پدیدآورندهٔ نو پس از فرسودگی یا زوال؛ بازسازندهٔ توان یا معنا.
۳. در کاربردهای علمی و هنری: موجود یا فرآیندی که توانایی باززایی، ترمیم یا بازگرداندن تعادل و پایداری دارد.
... [مشاهده متن کامل]
بازآفرین [باز آفرین] ( اسم )
۱. آن که دوباره می آفریند؛ کسی یا چیزی که پس از فرسودگی، ویرانی یا زوال، به موضوعی زندگی، نیرو یا معنا می بخشد؛ احیاگر.
۲. در علوم زیستی و پزشکی: موجود یا سامانه ای که توانایی باززایی بافت ها، اندام ها یا کارکردها را دارد. معادل: regenerative.
۳. در معماری و شهرسازی: رویکردی که به جای بازسازی صرف، محیط را با حفظ بنیان های زیست محیطی و اجتماعی و با افزودن ظرفیت های نو، به وضعیت پایدارتر و زنده تر سوق می دهد؛ بازآفرینندهٔ فضا و اجتماع.
۴. در هنر و ادبیات: آفرینندهٔ دوبارهٔ معنا، صور خیال یا سبک پس از افول یا فراموشی؛ نوکننده.
ریشه شناسی: �باز� ( دوباره ) �آفرین� ( آفریدن، ایجاد کردن ) → یعنی آن که دوباره می آفریند.
معادل های انگلیسی: regenerative
۱. آن که دوباره زندگی، نیرو یا طراوتی را به چیزی می بخشد؛ احیاگر.
۲. پدیدآورندهٔ نو پس از فرسودگی یا زوال؛ بازسازندهٔ توان یا معنا.
۳. در کاربردهای علمی و هنری: موجود یا فرآیندی که توانایی باززایی، ترمیم یا بازگرداندن تعادل و پایداری دارد.
... [مشاهده متن کامل]
بازآفرین [باز آفرین] ( اسم )
۱. آن که دوباره می آفریند؛ کسی یا چیزی که پس از فرسودگی، ویرانی یا زوال، به موضوعی زندگی، نیرو یا معنا می بخشد؛ احیاگر.
۲. در علوم زیستی و پزشکی: موجود یا سامانه ای که توانایی باززایی بافت ها، اندام ها یا کارکردها را دارد. معادل: regenerative.
۳. در معماری و شهرسازی: رویکردی که به جای بازسازی صرف، محیط را با حفظ بنیان های زیست محیطی و اجتماعی و با افزودن ظرفیت های نو، به وضعیت پایدارتر و زنده تر سوق می دهد؛ بازآفرینندهٔ فضا و اجتماع.
۴. در هنر و ادبیات: آفرینندهٔ دوبارهٔ معنا، صور خیال یا سبک پس از افول یا فراموشی؛ نوکننده.
ریشه شناسی: �باز� ( دوباره ) �آفرین� ( آفریدن، ایجاد کردن ) → یعنی آن که دوباره می آفریند.
معادل های انگلیسی: regenerative