بازاری کردن

لغت نامه دهخدا

بازاری کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بازار کردن. عرضه کردن متاع و کالا. ( ناظم الاطباء ). || بر سر زبانها انداختن. همه جایی کردن. بهمه گفتن. بهمه رساندن.

فرهنگ فارسی

عرضه کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس