وزان پس کجا برگشایند راه
بشهری کجا هست بازارگاه.
فردوسی.
ز دروازه تا پیش درگاه شاه همه بسته آذین ببازارگاه.
فردوسی.
ببستند آذین بشهر و براه همه برزن و کوی و بازارگاه.
فردوسی.
هر که را بی صرف کم شد نقد عمرهست مغبون اندرین بازارگاه.
خاقانی.
چو کارگاه ششتر و بغداد و روم گشت بازارگاه لشکر شاه از سخای تو.
امیر معزی ( از آنندراج ).
و رجوع به بازارگه شود. || هنگام بازار. ( ناظم الاطباء ). موسم ، وقت بازار. زمان خرید و فروش. || بازارهای موقت چون جمعه بازار، شنبه بازار. و رجوع به سفرنامه استراباد و مازندران رابینو ص 119 شود.