بازاره

لغت نامه دهخدا

بازاره. [ رَ / رِ ] ( اِ ) آنکه در بازار نشیند و خرید و فروخت کند. بازارگان جمع و بازرگان مخفف این و اطلاق آن بر شخص واحد از عالم مژگان و دندان که جمع مژه و دندانست و بمعنی مُفرد مستعمل میشود پس بازرگان بضم زا چنانکه عوام کالانعام خوانند محض غلط باشد و صحیح بفتح. به هر تقدیر بمعنی سوداگر مجاز است و همین شهرت دارد. ( آنندراج ). آنکه دربازار خرید و فروش میکند. سوداگر. ( ناظم الاطباء ).

بازاره. [ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مانه بخش مانه شهرستان بجنورد که در 7 هزارگزی شمال باختری مانه و یک هزارگزی جنوب راه مالروعمومی محمدآباد به دشتک در جلگه واقع است. هوایش گرم و 305 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه اترک و محصولش غلات ، کنجد، بنشن و شغل مردمش زراعت و مالداری و راهش مالرو میباشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

پیشنهاد کاربران