بازار عکاظ

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عکاظ نام بازاری بزرگ در منطقه مکه بود. این بازار در هر سال یک ماه پر از شلوغی و هیجان بود و داد و ستد فراوان در آنجا صورت می گرفت و شعرا اشعار می خواندند و قبایل عرب و شیوخ و رؤسای آنان در آنجا جمع شده به یکدیگر فخر و مباهات می کردند و گاهی به عیش و نوش می پرداختند.
اعراب، علاوه بر تجارت کالا به سرزمین های دیگر، برای تامین نیازهای داخلی نیز اجتماعات و بازار هایی را بر پا کرده بودند و قبایل مختلف عرب و حتی غیر عرب، در آن به داد و ستد می پرداختند؛ از جمله مهم ترین این بازارها، «عکاظ» بود. ریشه عربی این کلمه، از «عَکَظَ یَعکِظ عُکاظاً» است. ابن منظور در شرح این کلمه می افزاید: «فیعکظ بعضهم بالفخار ای یَدَعَک»؛ «عکاظ را عکاظ می گفتند، چون عرب در آن، جمع می شدند و به دیگران فخر می فروختند.»
جایگاه جغرافیایی عکاظ
در بالای نجد و نزدیک عرفات، بین منطقه نخله و طائف، در دشتی گسترده با عرضی نزدیک بر ده میل، بازار معروف عکاظ، واقع شده بود. این بازار در ده میلی طائف و در یکی از مراحل صنعا قرار داشت و فاصله اش تا مکه، سه روز، و تا طائف، یک روز، راه بود. عکاظ، تابع طائف به شمار آمده و گفته شده است که از آنِ ثقیف و قیس بن عیلان بود. این بازار، تمامی ویژگی های یک بازار بزرگ عرب را داشت. در میان عرب جاهلی، عادت بر این بود که بازار مشترک قبیله ها در زمینی هموار و در صورت امکان، وسیع واقع شود. قرار داشتن در محل برخورد راه های اصلی، و قابل رؤیت بودن از راه دور نیز از شروط دیگر یک بازار بزرگ، برشمرده می شد و همه این شروط در بازار عکاظ فراهم آمده بود؛ از این رو به عنوان بزرگ ترین بازار جاهلی شهرت یافت.
ایام عکاظ
وقتی موسم حج در ماه ذی الحجه فرا می رسید، مردم، روز نخست اول ذی القعده، به بازار عکاظ می رفتند و بیست شب در آنجا اقامت می کردند. این گونه بازار عکاظ بر پا می شد و مردم با چهره های نقابدار در آن حاضر می شدند و کنار کالاها و پرچم های خود و اطراف سالار و رهبرشان، در خیمه های خویش، سکونت می کردند.حاضران به منزل هایی که هر قبیله برای خود برپا می کرد، وارد می شدند و به خرید و فروش می پرداختند. مردم قبیله ها برای خرید و فروش کالاها گرد هم می آمدند و چون آن بیست روز سپری می شد، به بازار مجنه و ذی المجاز رفته، سپس برای برپاداشتن مراسم حج، راهی مکه می شدند.جاذبه و شهرت این بزرگ ترین بازار عرب، علاوه بر قبیله های شمال و جنوب عرب که همراه قبایل نجد، در آن حاضر می شدند، اعراب دیگر سرزمین ها را نیز، برای داد و ستد به آنجا می کشاند و عرب های حجاز، شام، بادیه، بحرین، یمامه و یمن به این بازار می آمدند. بازار جذاب عکاظ، علاوه بر مردم عادی، پادشاهان و امیرانی را نیز به خود دیده بود که در پی یافتن گوهرها و مرواریدهای کمیاب، به آنجا پا نهاده بودند. گفته شده است که یکی از پادشاهان یمن، خود، شمشیری خوب و حله ای در خور، همراه مرکبی تیز رو، به بازار عکاظ برد تا بفروشد. نعمان بن منذر _ حاکم مشهور حیره _ نیز از جمله کسانی است که نامش در تاریخ، به عنوان کسی نوشته شده است که هر ساله کاروانی تجاری از گونه های عطر، پارچه های زیبا و گوهر های گرانبها برای فروش به آنجا می فرستاد. عکاظ، بازاری بزرگ برای همه اهل جزیره به شمار می آمد و از هر بلدی، تجارت و صنعت هر سرزمینی به آن آورده می شد؛ شراب از هجر، عراق، غزه و بصره، روغن از بادیه ها، پشم های شتر و گوسفند از یمن و پارچه های حریر و انواع روغن، همراه کشمش و سلاح از شام و نیز گونه های عطر و سلاح جنگی از منطقه های دیگر، در این بازار عرضه می شد. همچنین چیزهای دیگری که در بازارهای عرب وجود نداشت، از ایران، روم و بسیاری از کشورهای دیگر، برای فروش به آنجا آورده می شد. در عکاظ، بازارهای برده فروشی از هر نژاد نیز تشکیل می شد و بردگانی از سیاهان حبشی گرفته تا سپیداندامان رومی، کنیزکان هندی، مصری و ایرانی و زنان آسیای میانه، عرضه و فروخته می شدند.
وجه دینی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس