بازار داشتن

فرهنگ معین

(تَ )(مص ل . ) طالب بودن ، رابطه داشتن .

پیشنهاد کاربران

بازار داشتن ؛ معامله داشتن :
صبا باز با گل چه بازار دارد
که هموارش از خواب بیدار دارد.
ناصرخسرو.
- || با رونق بودن. روا بودن.
بازار داشتن:طالب بودن و مطلوب بودن
( ( عقل تو با خورد چه بازار داشت
حرص ترا بر سر اینکار داشت ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 353 . )

بپرس