باز سپردن

لغت نامه دهخدا

بازسپردن. [ س ِ پ ُ دَ ]( مص مرکب ) رد کردن. تسلیم کردن. سپردن :
به گنجینه سپارم گنج را باز
بدین شکرانه گردم گنج پرداز.
نظامی.

فرهنگ فارسی

رد کردن و تسلیم کردن

پیشنهاد کاربران

بازسپردن ؛ رد کردن. تسلیم کردن :
تن آدمی را که خواهد فشرد
ندانم که چون بازخواهد سپرد.
نظامی.
برگرداندن

بپرس