باز دیدار امدن

لغت نامه دهخدا

( باز دیدار آمدن ) باز دیدار آمدن. [ زِ م َ دَ ] ( مص مرکب ) پدید آمدن. بادید آمدن. ظاهر شدن. پیدا شدن. دوباره بچشم خوردن : ابواب عدلی که مسدود بود منفتح شد و اسباب رفاهیتی که منصرم بود، باز دیدار آمد. ( المضاف الی بدایع الازمان فی وقایع کرمان ص 29، 30 ).

فرهنگ فارسی

( بازدیدار آمدن ) پدید آمدن

پیشنهاد کاربران

بپرس