دیکشنری
مترجم
بپرس
باز جوی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
بازجوی. ( نف مرکب ) رجوع به بازجو شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) باز جو
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها