باز استادن

لغت نامه دهخدا

بازاستادن. [ اِ دَ ] ( مص مرکب ) باز استادن از. عقب ماندن. توقف کردن. دست کشیدن. ترک کردن.بازداشته شدن. منع کرده شدن. برطرف کردن. ( ناظم الاطباء ) : آن ماهی چهل روز از خوردن بازایستادتا یونس را آسیبی نرسد. ( مجمل التواریخ و القصص ).

فرهنگ فارسی

عقب ماندن

پیشنهاد کاربران

بپرس