چو از باریک بینی موی میسفت
بباریکی سخن چون موی میگفت.
نظامی.
سنانش از موی باریکی سترده ز چشم موی بینان موی برده.
نظامی.
|| لاغری : آن چنان کز حجاب تاریکی
کس نبیند دراز و باریکی.
نظامی.
ای ز باریکی میانت همچو مویی در کمرغنچه از رشک دهانت میخورد خون جگر.
( نصاب الصبیان ).
ز باریکی و سستی هر دو پایم تو گویی پای من پای تنندوست.
آغاجی.