باریاب گشتن

لغت نامه دهخدا

باریاب گشتن. [ رْ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) بحضور امیر یا پادشاهی رسیدن : فتحعلیخان خودهم وارد و باریاب حضور گردید. ( مجمل التواریخ گلستانه ). رجوع به باریابی. باریاب شدن. بار یافتن شود.

فرهنگ فارسی

بحضور امیری رسیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس