بارگیری کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) انباشتن و بستن. بر ستور یا کشتی و مانند آن نهادن حمل را. بارگیری کردن کشتی ، پر کردن آن به محمولات. || در تداول عامه ، بسیار خوردن.
port (فعل)بردن، حمل کردن، بارگیری کردن، ببندر اوردن، ترابردنlade (فعل)بار کردن، با ملاقه خالی کردن، بارگیری کردن