باروس

لغت نامه دهخدا

باروس. ( اِخ ) دهی است از دهستان گوکان بخش خفر شهرستان جهرم که در 20 هزارگزی جنوب باختر باب انار و دو هزارگزی شمال راه عمومی سیکان به گوکان در دامنه واقع است. هوایش گرم و دارای 151 تن سکنه میباشد. آبش از چشمه و محصولش غلات ، برنج ، مرکبات ، خرما و شغل مردمش زراعت و باغداری و راهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ). قریه ای است هفت فرسنگی جنوب شهر خفر. ( فارسنامه ناصری ).

باروس. ( اِخ ) ( چشمه ٔ... ) از بلوک خفر مسافت کمی شمالی قریه باروس است. ( فارسنامه ناصری ).

باروس. ( اِخ )قریه ای است از قریه های نیشابور نزدیک دروازه شهر. ( انساب سمعانی ) ( معجم البلدان ) ( مرآت البلدان ج 1 ص 160 ) ( مراصد الاطلاع ) ( دِمزن ).

باروس. [ رُ ] ( اِخ ) ژان دو. ادیب و مورخ بنام پرتقال است که بسال 1496م. در ویزو متولد و در 1570 در ریبئیرا نزدیک پمبال درگذشته است. مدت مدیدی در مستملکات آسیائی و افریقایی پرتقال والی بوده و این سفرها و مطالعات موادی برای نگارش کتابی در تاریخ ضبط و اداره مستملکات بوسیله پرتقالی ها برای او فراهم ساخت که در ادبیات پرتقالی ارزش و مقامی بسزا دارد. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.

فرهنگ فارسی

ادیب پرتقالی است

پیشنهاد کاربران

بپرس