به پیری بارور شد شهربانو
تو گفتی در صدف افتاد لؤلؤ.
( ویس و رامین ).
روزی زنی را با جمال دید بحرام با او وطی کرد، بارور شد. ( قصص الانبیاء ص 178 ). || میوه دار شدن. بردار شدن. باثمر شدن. مثمر گردیدن : شجره مشاجرت هر دو برادر بلواقح کوافح بارور شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ).