بارهی

لغت نامه دهخدا

بارهی. [ رَ ] ( اِ مرکب ) باراهی و چگونگی حالت راه راست. ( ناظم الاطباء ). با راه و با راهی. ( دِمزن ).

بارهی. ( اِ ) جدوار. ( ناظم الاطباء ) ( دِمزن ). زدوار. زرنباد . زرنب. ماه پروین.

پیشنهاد کاربران

بپرس