بارم

/bArem/

مترادف بارم: معیار، مقیاس

لغت نامه دهخدا

بارم. [ رِ ] ( فرانسوی ، اِ ) کتاب محتوی محاسبات حل شده. و بمناسبت نام واضع آن بدین نام موسوم شده است. || ریز نمرات مخصوص آزمایش یک پرسش. برای بدست آوردن معدل نمرات یک آزمایش پرسش ها را به اجزایی چند تقسیم و برای هر جزء نمره ای تعیین میکنند، نمره مزبور را در اصطلاح بارم خوانند.

بارم. [ رَ ] ( اِ ) بیرم. یکی از اصناف مخل است. ( مفاتیح العلوم خوارزمی ). و آن آلت درازی است آهنین و جز آن که بدان سنگ را حرکت دهند. اهرم.

فرهنگ فارسی

یکی از اصناف ملخ است

فرهنگ معین

(رِ ) [ فر. ] ( اِ. ) جدول یا مقیاس تعیین شده برای نمره گذاری ، شمارک . (فره ).

فرهنگ عمید

= بیرم۲
ریزِ نمره های مخصوص که در هر آزمون به پاسخ پرسش ها داده می شود.

جدول کلمات

ریز نمرات

پیشنهاد کاربران

شمارَک
بارِم
بارم. [ رِ ] ( فرانسوی ، اِ ) کتاب محتوی محاسبات حل شده. و بمناسبت نام واضع آن بدین نام موسوم شده است. || ریز نمرات مخصوص آزمایش یک پرسش. برای بدست آوردن معدل نمرات یک آزمایش پرسش ها را به اجزایی چند تقسیم و برای هر جزء نمره ای تعیین میکنند، نمره ٔ مزبور را در اصطلاح بارم خوانند.
تراز
ریزنمره، شمارک

بپرس