بارز شدن. [ رِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) پدیدار شدن. نمایان شدن. هویدا شدن. نمودار گردیدن. آشکارا شدن. ظاهر شدن : هیچکدام به میدان مبارزت بارز نشوند. ( جهانگشای جوینی ). و رجوع به بارز شود.