باردنگ

لغت نامه دهخدا

باردنگ. [ دَ ] ( اِ ) بادنگ. بنا بنقل شعوری سینه بند اطفال باشد. رجوع به شعوری ج 1 ورق 173 برگ ب شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس