دیکشنری
مترجم
بپرس
بارحم
برابر پارسی
: دلسوز، باگذشت، مهربان
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
بارحم. [ رَ ] ( ص مرکب ) رحیم دل. رحمان. راحم. غافر. غفور. غفار. ( کازیمیرسکی ). رجوع به «با» شود.
فرهنگ فارسی
( صفت ) رحیم رحم کننده دلسوز .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها