بارجه

لغت نامه دهخدا

( بارجة ) بارجة. [ رِ ج َ ] ( معرب ، اِ ) کشتی بزرگ جنگی. ( منتهی الارب ). ج ، بوارج. جهاز یا کشتی بزرگ جنگی. ( آنندراج ). ساختمان بزرگ جنگ. ( دِمزن ). بیرونی گوید: کلمه هندیست از ریشه «بیره » تعریب شده است و آنرا بر بوارج جمع بسته اند. و چون راهزنان دریائی در ساحل هند کشتی ها را غارت میکردند آنان را بدین نام خواندند چنانکه یاران همین دسته را در دریای روم قرصان خواندند. ( ماللهند ).

بارجة. [ رِ ج َ ] ( ع ص ، اِ ) مردبسیارشرّ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

کشتی بزرگ جنگی

دانشنامه عمومی

بارجه (پیمونت). بارجه ( به ایتالیایی: Barge ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان کونیو واقع شده است. [ ۲] بارجه ۸۲٫۳ کیلومتر مربع مساحت و ۷٬۷۵۸ نفر جمعیت دارد و ۳۱۶ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
شهرهای آنونی و Freyre خواهرخوانده های بارجه ( پیمونت ) هستند.
عکس بارجه (پیمونت)عکس بارجه (پیمونت)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

باریجه، کما یا قَسنی که به صمغ آن �بارزَد� و �قنه� هم گفته می شود واصطلاحا به آن مونه ای نیز می گویند. مازندرانی ها به آن جَرَنْ، کردها به آن قسنی، بختیاری ها به آن باریجه، اراکی ها و آشتیانی ها و در مناطقی
...
[مشاهده متن کامل]
از تفرش به آن بالانبو و ساکنین کوه دنا به آن انگدون میگویند ( نام علمی: Ferula gummosa ) گیاهی خودرو از خانواده چتریان می باشد. از شیره ریشه آن ماده ای معطر گرفته می شود که در زبان های اروپایی گالبانوم خوانده می شود و کاربرد دارویی دارد. در تهیه عطر از این ماده استفاده می شود. حالت چرب دارد و سبب ماندگاری عطر می شود.

منابع• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/بارجه_(پیمونت)

بپرس