باربنگاه

لغت نامه دهخدا

باربنگاه. [ ب ُ ] ( اِ مرکب ) باربنه. جائی که در آن بار می ریزند. ( ناظم الاطباء ). بترکی ، یوک یاب. ( دِمزن ). رجوع به فرهنگ رازی و شعوری ج 1 ورق 191 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس