باربار

لغت نامه دهخدا

باربار. ( اِ ) متواتر و پی درپی. ( آنندراج ). مکرراً. || بسیار بار و چندین بار. ( ناظم الاطباء ). بارهای بسیار. || ناله کنان و فریادکنان. ( ناظم الاطباء ).

باربار. ( اِخ ) نام پیغمبری. ( ناظم الاطباء ) ( دِمزن ).

فرهنگ فارسی

نام پیغمبری است

دانشنامه عمومی

باربار ( به عربی: باربار ) یک منطقهٔ مسکونی در بحرین است که در شمالیه ( بحرین ) واقع شده است. [ ۱]
عکس باربار
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

غیر از معانی ی ارائه شده در لغت نامه ها:
باربار، صفت فاعلی یا مفعولی ی مرکّبِ مرخّم به معنی ی ( بار بارنده ) یا ( بار باریده ) نیز هست. مثال:
پایی که ندارم قدمی بردارم
دستی که ز گونه یی نمی بردارم
وز شانه ی باربار مردم گاهی
از باب کمک بار کمی بردارم

بپرس