در پناه چشم تر دانش ز آتش ایمنم
نیست از آفت زیانی کشت باران دیده را.
قپلان بیگ ، رباعی :
خون گشته مرا ز هجر یاران دیده
زین غم شده چون سیل بهاران دیده
گر دست بمن زنند میریزد اشک
مانند درختهای باران دیده.
( از آنندراج ).
- گرگ باران دیده ؛ گربزی مجرب و آزموده. گرگ باران دیده صحیح است نه بالان دیده یعنی فرهنگ اشتباه کرده :ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر
که گرگینه پوشد بجای حریر.
نظامی.
رجوع به بالان دیده و گرگ بالان دیده شود.