بار افکنی

لغت نامه دهخدا

بارافکنی. [ اَ ک َ ] ( حامص مرکب ) بارافگنی. عمل افکندن بار. || بمجاز، بچه زادن :
چو تنگ آمدش وقت بارافکنی
برو سخت شد درد آبستنی.
نظامی.

فرهنگ فارسی

۱ - عمل بار افکندن . ۲ - بچه زادن .

پیشنهاد کاربران

بپرس