دیکشنری
مترجم
بپرس
باذور
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
باذور. ( اِخ ) قریه ای بمازندران.رجوع به بادور و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 362 شود.
فرهنگ فارسی
قریه ای بمازندران
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها