باذارنگ

لغت نامه دهخدا

باذارنگ. [ رَ ] ( اِ ) بادرنگ. ترنج. ( فرهنگ سروری ). لیمو و بهی و آبی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به بادرنگ ، بادابرنگ ، بادرنج و شعوری ج 1 ورق 174 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس