باذ اورد
لغت نامه دهخدا
باذآورد. [ وَ ] ( اِخ )( گنج... ) همان بادآورد باشد. رجوع به بادآورد و گنج بادآورد و فارسنامه ابن البلخی چ لیدن ص 104 شود.
باذآورد. ( اِخ ) بادآورد. نام شهری نزدیک واسط. رجوع به بادآورد و تجارب الامم ج 2 ص 468 و ابن اثیر ج 7 ص 101 شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید