بادژنام. [ دِ ] ( اِ مرکب ) بمعنی بادژکام است که سرخی و بنفشی و کمودت روی باشد. ( برهان ). بادژفام. ( ناظم الاطباء ). سرخی مفرط که از غلبه خون بر رخ و سایر اندام ظاهر شود و سرخ باد نیز گویند. ( رشیدی ). رجوع به بادژ، بادژفام ، بادژکام ، بادژوام ، بادش ، بادشکام ، بادژبام ، بادشفام ، بادشنام ، بادشوام ، بادشم شود. || شراب لعلی. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). سرخ باد. ( شرفنامه منیری ). شراب سرخ. ( فرهنگ سروری ). || صفرا. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). سرخ باده و صفرا که بهندش پت گویند. ( شرفنامه منیری ) ( فرهنگ سروری ).